کد مطلب:36621 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

داوری اخلاقی منوط به نیت و علم فاعل است











اما داوریهای اخلاقی حسابشان جداست. آنها از جایی به میان می آیند كه نیت و علم فاعل نیز منظور شود. یك فعل از آن نظر كه فعل است (یعنی منهای نسبتش با فاعل) جنبه ی اخلاقی ندارد، فقط جنبه ی زیباشناختی دارد. به عبارت دیگر حسن فعلی و حسن فاعلی از دو

[صفحه 146]

جنس اند نه از یك جنس. حسن فعلی فقط به آثار مطلوب فعل نظر دارد اما حسن فاعلی، فاعل را مستحق پاداش و مدح می كند. دومی اخلاقی است ولی اولی نه. بعضی از فیلسوفان- به ویژه در مغرب زمین- علم اخلاق و زیباشناسی را از یك جنس دانسته یا با یكدیگر درآمیخته اند كه دلیلش روشن است. اما البته اخلاق از حد ملاحظات زیباشناختی فراتر می رود، یعنی فعل در نسبت با فاعل، مشمول احكام اخلاقی می شود: اگر فاعل، فعلی را زیبا بداند و به انجام آن مبادرت ورزد، «خوب» اخلاقی پدید می آید و اگرآن فعل را زشت بداند و مرتكب آن شود، «بد» اخلاقی به وجود می آید. اگر این علم فاعل در میان نیاید، فعل خارجی نه خوب است و نه بد. اما البته زشتی یا زیبایی آن محفوظ است. افعال آدمیان وقتی فارغ از نسبت با فاعل شوند، مانند دیگر حوادث طبیعی می شوند كه خوب و بد اخلاقی برنمی دارند. برای مثال، وزیدن نسیم یا تموج دریا از لحاظ اخلاقی خوب یا بد، فضیلت یا رذیلت نیست، اگر چه می تواند زشت یا زیبا باشد. فعل نیز اگر به فاعل منسوب نشود، مشمول داوریهای اخلاقی واقع نمی گردد. بنابراین اگر به نحو مطلق و بدون ملاحظه ی فاعل بگوییم: «عدل» اخلاقا خوب یا «ظلم» اخلاقا بد است، سخنی نادرست و بلكه بی معنا گفته ایم. البته می توانیم بگوییم كه به لحاظ زیبایی شناسی، عدل، زیبا و ظلم، زشت است. یا عدل فلان آثار مطبوع را دارد و ظلم فلان آثار نامطبوع را. آثار خارجی عدل، واقعی است ولی مطبوع بودنش البته سوبژكتیو است. و داوری اخلاقی هم فقط به عادل و ظالم تعلق می گیرد نه به افعال بریده از فاعل.

بنابراین اگر كسی پنداشت كه كاری خوب است و سپس بر وفق آن نیز عمل كرد، مستحق مدح است و دست كم مستحق ذم نیست و لو آنكه فعل او از نظر عاقلان زشت محسوب شود. همین مسئله است كه در اردوگاه اصولیان، تفرقه و تقسیم پدید آورده است (مبحث تجری).

[صفحه 147]

پرسیده اند كسی كه شراب می خورد به گمان آنكه آب است كارش بد است یا خوب؟ یا كسی كه آب می خورد به گمان آنكه شراب است، آیا كار بدی كرده است؟ اگر به فعل بنگری، آنكه آب را شراب می پندارد و به قصد شرابخواری آب را سرمی كشد، كار بدی نكرده است چرا كه به هر حال شرابخواری نكرده است. اما اگر به نیت بنگری كار او سراپا گناه بوده است. و سخن درست این است كه به فعل بریده از فاعل، اساسا عناوین طاعت و معصیت تعلق نمی گیرد. ابتدا مطیع و عاصی داریم و سپس طاعت و معصیت نه برعكس.

داوری اخلاقی همواره از فاعل آغاز می شود و به تبع فاعل در فعل سرریز می كند. نخست می گویند كه شخص فاعل بدكار است و سپس به تبع آن، فعل وی نیز مشمول تقبیح اخلاقی قرار می گیرد. اما اگر درباره ی یك فعل، بدون ملاحظه ی نسبت آن با فاعل، سوال شود، در پاسخ فقط می توان از زشتی و زیبایی یا دیگر اوصاف طبیعی آن سخن گفت. لاغیر.

اكنون ممكن است پرسیده شود كه چرا آدمیان پاره ای از اعمال را نیك و پاره ای دیگر را بد می یابند؟


صفحه 146، 147.